۲ مطلب در مهر ۱۴۰۱ ثبت شده است

توهم

اگه برگردم عقب هیچوقت مثل احمقا رفتار نمی کنم ! انگار کور شده بودم و نمی دیدم... همه چیو نادیده می گرفتم ، انقدر اسیر عواطف خودم شده بودم که اجازه دادم اینطوری تحقیر شم! اون که یه عوضی بود! گاهی که ذهنم از سر بیکاری می‌ره سراغ اون روزا ، بیشتر متوجه این میشم که یه آدم می تونه چقدر پست باشه! چیزی که تا همین چقد وقت پیشم نفهمیده بودم.....خود اون اهمیمی نداره ولی بخاطر روزایی که الکی تلف شد ، برای حماقت هایی که ازم سر زد متاسفم...مشکل من اینه؛ هیچوقت واقعیتو نمی بینم همیشه درگیر برداشت تخیلی خودم هستم فقط تهش می فهم اشتباه کردم ... زندگی کردن اینجاش سخته ، نمیشه هر مرحله ای رو چند بار رفت ، فقط یه انتخاب داری و منم هیچ انتخابی نکردم.
  • «پرنده»
  • جمعه ۱۵ مهر ۰۱

دانشگاه

میرم ولی این آخرین تلاشیه که برای این دانشگاه می کنم ! خیلی استرس دارم ، عصبی ام ... واقعاً نمی دونم قراره چی بشه!! سر در گمم و همه ی چیزای احمقانه دیگه.

 تقصیر خودمه ! خودم درست انتخاب نکردم و اینم باید بره جزو این همه سال اتلاف وقت... باید بره جزو تمام اون چیزایی که بخاطرش خودمو سرزنش می کنم. حس می کنم کارم اشتباهه ، ته قلبم یقین دارم این کار یه افتضاح به تمام معناس ولی اگه نرم مثل ترم قبل ، نرم و خودمو توجیه کنم ، نرم و بجاش از هم دانشگاهی بخوام اون کار انجام بده و اونم وسط کار ولش کنه ! ( باید اینو ننویسم چون بازم آخرش خودم مقصرم ولی خب اون موقع به ظاهر دلایل قانع کننده ای داشتم و شایدم اصلا دلم نمی خواست برای یه جای الکی و یه رشته الکی تر انقدر اذیت بشم !! به هرحال مهم نیست ، مهم نیست که هیچی قرار نیست درست بشه و منم همیشه گند می زنم به همه چی !! ) هیچوقت خودمو نمی بخشم !

 من یه دست و پا چلفتیه احمق واقعی ام..... کاش این آخرین باری باشه که این دانشگاه لعنتی و تمام مسئولای بی مسیولیتشو ببینم.... من با خودم چیکار کردم؟ این همه سال تو خواب بودم انگار و همه چی نیست و نابود شد!! تموم اون سال ها و عمرم الکی رفت و  انقدر عقب موندم از همه ی همه دوره ای هام تا حالا هیچوقت انقدر احساس سرخوردگی نکردم تو زندگیم پوفففف...

این مزخرفات چقدر پر از عصبانیت و انزجار از خودمه ... 

  • «پرنده»
  • يكشنبه ۳ مهر ۰۱
از این آوارگی خستم از این تعقیب خوشبختی / نمی تونم خودم باشم دَرا رو ، رو دلم بستی....
اینجا اغلب از چیزهایی که اذیتم می کنند می نویسم!