شاید امروز بفهمم که مرا نیست شدن کافی نیست / ای گل سرخ نفس های تو اندیشه باران دارد 

مرگ ! برای تو ، برای هر شهید پایان نیست ، خونی که بر زمین ریخته می شود شقایق هایی را سیراب می کند که از سرخی این دشت واهمه‌ای ندارند . ای شهید ! ای خونِ بر زمین ریخته خدا ، من به پاکی دست های تو سوگند یاد می کنم و به حرمت قدم هایت قسم میخورم که باید از این خون ترسید! از خونی که مقدرات عالم را تغییر می دهد ، قلب هایی را میشوید که حرف های پیر خرابات به اندوه شان افزوده ، تو می میری اما دست های خونینت مهر تأییدی خواهد شد بر رسالت پاکی که داشته ای ، در این شب ها که در های عالم برایت گوشوده خواهد شد به بنده ات قولی بده که به احترام اشک هایم مرا دعا کنی! 

تو را در آغوش می گیرم و اشک هایی  که برایم  مانده را تقدیمت می کنم  ، همهٔ داشته من اینست! ای گل سرخ کوچک هستی تو در امتداد هستی مولایت امام خوبی ها پیوند خوردهِ  پس تو هم در میان جمع غریبانه خاموش شو که طلوعی پر فروغ تر در انتظارات تو است یار سیصد و سیزدهم

 امام.....

ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ